کتاب نور

کتاب نور
«هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ»

یکی از امتیازات و ویژگی های قرآن مجید این است که خود یک کتاب تربیتی است و همه آیات آن  به طور مستقیم و غیر مستقیم در مقام تربیت انسان در رده های مختلف سنی، از خردسال تا کهن سال است. گاه این وظیفۀ خطیر را به صورت مستقیم و گاه به صورت غیر مستقیم بیان کرده است.

بهترين شيوه تربيت انسان آن است كه مبتنی بر شناخت همه ابعاد وجودی و همه نيازهای انسان باشد.

خداوند متعال در قرآن كريم در سوره مباركه اسراء آيه 9 می‌فرمايند:

 

سوره اسراء 9

((إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا))

((قطعا اين قرآن به [آيينى] كه خود پايدارتر است راه مى‏نمايد و به آن مؤمنانى كه كارهاى شايسته مى‏كنند مژده مى‏دهد كه پاداشى بزرگ برايشان خواهد بود))

 

 

نگاهی به تربيت از منظر قرآن كريم و اسلام

برای تربيت تعاريف گوناگونی ارائه شده و پژوهشگران از چند زاويه به آن نگاه كرده‌اند.

در يك تعريف كلی:

تربيت عبارت است از فراهم آوردن زمينه برای پرورش استعدادهای درونی هر موجود و به فعليت رساندن امكانات بالقوه در درون او.

اين تعريف با بيانی كه آموزش و پرورش از تربيت دارد همخوان است، در آنجا نيز تربيت معادل بارور كردن كليه استعدادها و به فعليت رساندن آنها دانسته شده است.

تاريخ آفرينش انسان نمايانگر اين واقعيت است كه همزمان با آفرينش انسان بر روی زمين دين نيز متولد شد و همواره پيامبرانی به كار هدايت و راهنمايی انسان‌ها مشغول بوده‌اند، پرستش نيز در ذات و نهاد آدمی نهفته و فطری اوست.

تعليم و تعلم از نظر اسلام فوق‌العاده اهميت دارد ثوابی كه برای تعليم و تعلم در اسلام وعده داده شده است بر هيچ موضوع ديگری وعده داده نشده است.

اگر يك پدر و مادری بتوانند با تعليم و تعلمشان يك بچه مسلمان تحويل جامعه دهند و يك معلمی يا يك عالمی بتواند كسی را بسازد ثوابش همانند اين است كه جهان را زنده كرده باشد.

 

حال میخواهیم بدانیم که چه عناصری میتوانند در تربیت قرآن فرزندان نقش مهمی را ایفا کنند.

 

 

این عناصر عبارتند از:

1. خانواده که مهمترین نقش را ایفا میکند.

2. دوستان

3. مساجد

4. رسانه های گروهی

 

 

نقش خانواده در تربيت قرآنی فرزندان

روان‌شناسان، پژوهشگران، جامعه‌شناسان، علمای اخلاق و علمای دين، همگی بر نقش حساس و ارزشمند خانواده در پرورش كودكان تأكيد می‌‌كنند و همچنين در اسلام نيز تأكيد بسياری بر نقش خانواده و پدر و مادر بر تربيت فرزندان انجام شده است.

 

 

نقش دوستان در ترييت قرآنی فرزندان

گروه همسالان معمولاً بعنوان الگو يا نمونه رفتاری تلقی می‌‌شوند كودكان و نوجوانان علاقه دارند خود را از نظر لباس، زبان، بيان واژه‌ها و رفتار و كردار با ارزش‌های گروه همسالان همرنگ و همنوا كنند در ميان آنها معمولاً نوعی قانون ناگفته و نانوشته وجود دارد كه بيانگر كارها و چيزهای خوب و بد زشت و زيبا، پذيرفتنی و ناپذيرفتنی است، اين قوانين بطور كلی مؤيد رفتارهای گروهی هستند. بدين ترتيب می‌توان گفت كه كودكان و به ويژه نوجوانان در دوستی آسان‌گير، افراطی و اسير رفاقتند.

 

 

نقش مساجد (به عنوان پايگاه‌های تبليغ دين) در تربيت قرآنی فرزندان

يكی از نقش‌های كليدی در تربيت قرآنی، دينی و تبليغ احكام دين و پرورش انسان‌های مسلمان و معتقد به شريعت اسلام را مساجد برعهده دارند.

تمامی اديان مكانی را برای نشر ديدگاه‌های خود دارند در اسلام اين وظيفه بسيار حساس برعهده مساجد گذاشته شده است، بنابراين نمی‌‌توانيم از مذهبی‌‌شدن و قرآنی‌‌شدن كودكان و نوجوانان صحبت كنيم مگر اينكه به جايگاه مساجد و كانون‌های مذهبی اشاره كرده باشيم.

 

 

نقش رسانه‌های گروهی در تربيت قرآنی فرزندان

(( يك كودك عادی تا سن 16 سالگی مدت زمان بيشتری را به تماشای تلويزيون گذرانده تا به شركت كردن در مدرسه...))

اين جمله بيانگر تأثير و نفوذ رسانه‌های گروهی و به ويژه تلويزيون بر كودكان و نوجوانان است.

با امكاناتی كه تكنولوژی در ايجاد و پخش سرگرمی‌‌ها، دانستنی‌‌ها و بطور كلی دانش و فن فراهم كرده است تأثير زيادی بر سرنوشت انسان‌ها داشته است.

تلويزيون به رفتار انسان شكل می‌‌دهد، رسانه و به ويژه تلويزيون اگر برنامه‌هايش آموزنده اثر‌گذار و سر‌گرم‌كننده باشد، می‌‌تواند پس از خانه و مدرسه و مسجد ركن چهارم تربيتی برای كودكان و نوجوانان قلمداد شود كه در اين سوژه نقش رسانه و به ويژه تلويزيون در تربيت قرآنی فرزندان تاكيد بيشتری شده و عملكرد رسانه را در زمينه تربيت قرآنی كودكان و نوجوانان بررسی و آسيب‌شناسی كنيم و مسئولان رسانه‌ها را نسبت به يكی از وظايف خود كه ايجاد تربيت دينی و قرآنی در جامعه است بيش از پيش آگاه كنيم.

 

حال که از عناصر نقش آفرین در تریبیت فرزندان مخصوصا درباره خانواده سخن گفتیم بیایم کمی به مطلب جزئی تر بنگریم و کارهایی که والدین باید برای فرزندانشان انجام دهند تا تربیت صحیح را شاهد باشند را از منظر قرآن مروری داشته باشیم...

 

 

تا جایی که بنده یافتم، در قرآن کریم تنها در مورد 4 نفر به روابط پدر و فرزند از حیث تربیتی اشاره شده است:

الف) حضرت یعقوب و فرزندانش که در سوره یوسف به تفصیل آمده
ب) حضرت نوح و فرزندش (هود / 42 و 43)
ج) حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل (صافات / 101 و 102)
د) لقمان حکیم و فرزندش (لقمان/13 تا 19)

 


نگاهی کوتاه به عناوین:

1- رعایت مساوات در ابراز محبت به فرزندان
2- نياز فطرى و طبيعى فرزندان به بازی و سرگرمی های سالم
3- نشان ندادن راههای انحراف به فرزندان
4- گذشت و چشم پوشی از خطاهای فرزندان در صورت ندامت
5- هدایت اعتقادی فرزندان
6- توصیه فرزندان به رعایت احترام والدین
7- تربیت دینی فرزندان ( سفارش به نماز،امر به معروف و نهی از منکر و صبر)
8- تعلیم آداب اجتماعی به فرزندان (سفارش به خوشرفتاری با مردم، نهی از غرور و تکبر و اعتدال در امور)
9- تعلیم آداب ورود به جايگاه خصوصى پدر و مادر

 

 

1. رعایت مساوات در ابراز محبت به فرزندان

سوره یوسف 8 و 9

(( إِذْ قالُوا لَيُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلى أَبِينا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبانا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ
اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِاطْرَحُوهُ أَرْضاً يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ وَ تَكُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْماً صالِحِينَ ))

(( هنگامى كه (برادران) گفتند يوسف و برادرش (بنيامين) نزد پدر از ما محبوبترند در حالى كه ما نيرومندتريم، مسلما پدر ما، در گمراهى آشكار است! يوسف را بكشيد يا او را به سرزمين دور دستى بيفكنيد تا توجه پدر فقط با شماباشد و بعد از آن (از گناه خود توبه مى‏كنيد و) افراد صالحى خواهيد بود.))


این آیات بازگویی نمونه ای از نتایج عدم رعایت تساوی در ابراز محبت به فرزندان است. در این آیات می خوانیم که حسد برادران يوسف را تا سر حد كشتن وی پيش برد و تنها دلیلی که برای این کار داشتند این بوده که «پدر او را بیشتر از ما دوست دارد»(أَحَبُّ إِلى‏ أَبِينا مِنَّا).

گاهى علاقه زياد، سبب دردسر مى ‏شود؛ يعقوب، يوسف را خيلى دوست داشت و در عین حال که به همه فرزندانش محبت می کرد اما به یوسف بیشتر ابراز محبت می نمود (حالا یا به خاطر خردسالی یوسف یا سایر کمالات وجودی او) و همين امر موجب شد برادران حسد کنند و او را در چاه بیندازند. این نشان می دهد که حسد سن و شخصیت نمی شناسد و اگر فرزندان احساس تبعيض كنند، آتش حسادت در ميان آنان شعله‏ ور مى ‏شود.

 

 

2. نياز فطری و طبيعى فرزندان به بازی و سرگرمی های سالم

 

سوره یوسف 11 الی 14

 

(( قالُوا يا أَبانا ما لَكَ لا تَأْمَنَّا عَلى‏ يُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ قالَ إِنِّي لَيَحْزُنُنِي أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَ أَخافُ أَنْ يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غافِلُونَ قالُوا لَئِنْ أَكَلَهُ الذِّئْبُ وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذاً لَخاسِرُونَ ))

(( (برادران نزد پدر آمدند و) گفتند پدر جان! چرا تو درباره يوسف به ما اطمينان نمى‏كنى در حالى كه ما خير خواه او هستيم؟ او را فردا با ما بفرست تا غذاى كافى بخورد و بازى و تفريح كند و ما حافظ او هستيم. (پدر) گفت من از دورى او غمگين مى‏شوم و از اين مى ‏ترسم كه گرگ او را بخورد و شما از او غافل باشيد. گفتند: اگر او را گرگ بخورد با اينكه ما گروه نيرومندى هستيم، ما از زيانكاران خواهيم بود.))


در این آیات، يعقوب پيامبر در برابر استدلال فرزندان نسبت به نياز يوسف به گردش و تفريح، هيچ پاسخى نمی دهد و عملاً آن را می پذیرد. اين خود دليل بر آن است كه داشتن بازی و سرگرمی سالم برای فرزند، یک نياز فطرى و طبيعى است و نباید از آن جلوگیری کرد.
قرآن کریم در آیه دیگری هم به بازی و مسابقه فرزندان یعقوب با یکدیگر تصریح می کند. (قالُوا يا أَبانا إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِق‏ (یوسف/16)؛ گفتند: اى پدر ما رفتيم و مشغول مسابقه شديم‏)

 


3. نشان ندادن راههای انحراف به فرزندان

در روايتى (ذيل آيات فوق) از پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده كه‏:

 

بحارالانوار

لا تلقنوا الكذاب فتكذب فان بنى يعقوب لم يعلموا ان الذئب ياكل الانسان حتى لقنهم ابوهم‏ (بحارالانوار،ج12/ص220):

به دروغگو تلقين نكنيد تا به شما دروغ گويد،پسران يعقوب تا آن موقع نمى‏دانستند كه ممكن است گرگ به انسان حمله كند و او را بخورد و هنگامى كه پدر اين سخن را گفت، از او آموختند...

 

اشاره به اينكه گاه مى‏شود طرف مقابل توجه به عذر و بهانه و انتخاب راه انحرافى ندارد، شما بايد مراقب باشيد كه خودتان با احتمالات مختلفى كه ذكر مى‏كنيد، راههاى انحرافى را به او نشان ندهيد.

اين درست به اين مى‏ماند كه گاه انسان به كودك خردسالش مى‏گويد توپ خود را به لامپ چراغ نزن! كودك كه تا آن وقت نمى‏دانست مى‏شود توپ را به لامپ بزند، متوجه اين مساله مى‏شود كه چنين كارى امكان پذير است و به دنبال آن، حس كنجكاوى او تحريك مى‏شود كه بايد ببينم اگر توپ را به لامپ بزنم چه اتفاقی می افتد و به دنبال آن شروع به آزمايش اين مساله مى‏كند، آزمايشى كه به شكستن لامپ منتهى خواهد شد...

البته يعقوب پيامبر روى پاكى و صفاى دل، اين سخن را با فرزندانش بيان نمود اما فرزندان گمراه، از بيان پدر سوء استفاده كردند.

 

 


4. گذشت و چشم پوشی از خطاهای فرزندان در صورت ندامت

سوره یوسف 97 و 98

((قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ))

(( گفتند: پدر، از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه كه ما خطاكار بوديم. گفت به زودى براى شما از پروردگارم آمرزش مى ‏طلبم كه او غفور و رحيم است.))


فرزندان باید بیازمایند تا راه را از چاهو صواب را از ناصواب تشخیص دهند.

یک کودک یا نوجوان یا جوان برای کشف نیازها،استعدادها و تواناییهایش ناگزیر از آزمون و خطاست فلذا خطا و اشتباه او نیز امری اجتناب ناپذیر است و باید با دادن فرصتهای دوباره زمینه شکوفایی و پیشرفت آنها را فراهم ساخت.

 

 

5. هدایت اعتقادی فرزندان

سوره لقمان 13

(( وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لابْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ ))

(( به خاطر بياور هنگامى را كه لقمان به فرزندش - در حالى كه او را موعظه مى‏كرد-گفت: پسرم، چيزى را شريك خدا قرار مده كه شرك ظلم عظيمى است. ))


در این آیه و چند آيه بعد از آن، سخن از لقمان حكيم و بخشى از اندرزهاى مهم اين مرد الهى به فرزندش در زمينه توحيد و مبارزه با شرك و نیز بیان مسائل مهم اخلاقى می باشد.

اين اندرزهاى دهگانه كه در طى شش آيه بيان شده، هم مسائل اعتقادى را به طرز جالبى بيان مى‏ كند و هم اصول وظايف دينى و هم مباحث اخلاقى را.


از دیگر آیات ناظر به موضوع هدایت اعتقادی فرزندان می توان به آیات 132 و 133 بقره اشاره نمود که وصیت و سفارش ابراهیم(ع) و یعقوب(ع) به فرزندانشان برای یکتاپرستی و دوری از شرک را یادآر می شوند

جالب اینکه یعقوب(ع) حتی در بستر بیماری و در آخرین روزهای عمرش، از هدایت اعتقادی و نظارت بر باورهای آسمانی فرزندانش غفلت نمی کند.


چند نکته درباره آیه 13 لقمان:
1- از بهترين راه ‏هاى تربيت صحيح فرزند، گفتگوى صميمى با اوست. «وَ هُوَ يَعِظُهُ يا بُنَيَّ»
2- از رسالت‏ هاى پدر نسبت به فرزند، موعظه است. «قالَ لُقْمانُ لِابْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ»
3- فرزند، به نصيحت نياز دارد. «وَ هُوَ يَعِظُهُ»
4- با نوجوان بايد با زبان موعظه سخن گفت، نه سرزنش. «وَ هُوَ يَعِظُهُ يا بُنَيَّ»
5- موعظه بايد با محبّت و عاطفه همراه باشد. «يا بُنَيَّ»




6. توصیه فرزندان به رعایت احترام و الدین


سوره لقمان 14 و 15
(( وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى‏ وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فِي عامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَ لِوالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ وَ إِنْ جاهَداكَ عَلى‏ أَنْ تُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِي الدُّنْيا مَعْرُوفاً وَ اتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنابَ إِلَيَّ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ))

(( و ما انسان را درباره‏ پدر و مادرش سفارش كرديم، مادرش او را حمل كرد در حالى كه هر روز ناتوان ‏تر مى‏ شد (و شير دادن) و از شير گرفتنش در دو سال است (به او سفارش كرديم كه) براى من و پدر و مادرت سپاس گزار، كه بازگشت (همه) فقط به سوى من است.و اگر آنها تلاش كردند چيزى را كه بدان علم ندارى شريك من قرار دهی، از آنها فرمان مبر، ولى با آنان در دنيا به نيكى رفتار كن، و راه كسى را پيروى كن كه به سوى من باز آمده است، پس بازگشت شما به سوى من است و من شما را به آنچه عمل مى‏ كرديد آگاه خواهم ساخت ))


در این دو آيه خداوند سبحان همه انسانها را به احترام و رعایت حقوق والدین سفارش می کند و تشکر از آنها را در کنار شکر خود یادآور می شود و بدین وسیله اهمیت این موضوع را به همگان گوشزد می کند.

در آیات زیادی از قرآن به احترام والدین خصوصا مادر، تأکید فراوان شده است. (لقمان/14 ، احقاف/15، بقره/83 ، نساء/36 ، انعام/151 ، إسراء/23 ، مریم/14 ، عنکبوت/8 ، انسان/14 )

 

 

7. تربیت دینی فرزندان
(سفارش به نماز، امر به معروف و نهی از منکر و صبر)

سوره لقمان 17

((يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اصْبِرْ عَلى‏ ما أَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُور
))

(( پسرم! نماز را بر پا دار، و امر به معروف و نهى از منكر كن، و در برابر مصائبى كه به تو مى ‏رسد با استقامت و شكيبا باش كه اين از كارهاى مهم و اساسى است))

 

 

8. تعلیم آداب اجتماعی به فرزندان
(سفارش به خوشرفتاری با مردم، نهی از غرور و تکبر و اعتدال در امور)

سوره لقمان 18 و 19

(( وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ وَ اقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِير ))

(( (پسرم!) با بى اعتنايى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمين راه مرو كه خداوند هيچ متكبر مغرورى را دوست ندارد. (پسرم!) در راه رفتن اعتدال را رعايت كن، از صداى خود بكاه (و هرگز فرياد مزن) كه زشت ترين صداها صداى خران است. ))


روشن است که منظور لقمان، تنها مسأله روى گرداندن از مردم و يا راه رفتن مغرورانه نيست، بلكه منظور مبارزه با تمام مظاهر تكبر و غرور است، و از آنجا كه اين گونه صفات - قبل از هر چيز - در حركات عادى و روزانه نمود پیدا می کند، آنها را ذکر نموده است.

 


9. تعلیم آداب ورود به جايگاه خصوصى پدر و مادر

 

سوره نور 58 و 59

 


(( يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ وَ الَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حِينَ تَضَعُونَ ثِيابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَ لا عَلَيْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلى‏ بَعْضٍ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ))
(( اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد بايد بردگان شما و همچنين كودكانتان كه به حد بلوغ نرسيده ‏اند در سه وقت از شما اجازه بگيرند: قبل از نماز صبح، و در نيم روز هنگامى كه لباسهاى (معمولى) خود را بيرون مى ‏آوريد، و بعد از نماز عشاء، اين سه وقت خصوصى براى شماست، اما بعد از اين سه وقت گناهى بر شما و بر آنها نيست (كه بدون اذن وارد شوند) و بر گرد يكديگر طواف كنيد (و با صفا و صميميت به يكديگر خدمت نمایيد) اينگونه خداوند آيات را براى شما تبيين مى‏كند و خداوند دانا و حكيم است. و هنگامى كه اطفال شما به سن بلوغ رسند بايد اجازه بگيرند، همانگونه كه اشخاصى كه پيش از آنها بودند اجازه مى‏ گرفتند. اين چنين خداوند آياتش را براى شما تبيين مى‏ كند و خدا دانا و حكيم است ))

در آيات مورد بحث به مساله إذن گرفتن كودكان بالغ و نابالغ به هنگام ورود به اطاقهايى كه مردان و همسرانشان ممكن است در آن خلوت كرده باشند می پردازد.

 بديهى است اين دستور متوجه اولياى اطفال است كه آنها را وادار به انجام اين برنامه كنند، چرا كه آنها هنوز به حد بلوغ نرسيده ‏اند تا مشمول تكاليف الهى باشند و به همين دليل مخاطب در اينجا اوليای فرزندان هستند.

 این آيه از كودكانى سخن مى ‏گويد كه به حد تميز رسيده ‏اند و مسائل جنسى و عورت و غير آن را تشخيص مى ‏دهند، زيرا دستور اذن گرفتن دليل بر اين است كه آن کودکان این اندازه مى ‏فهمند كه اذن گرفتن يعنى چه؟ اینان در سه وقت مذکور باید قبل از ورود به مکان مورد بحث از والدین خود اجازه بگیرند.

 از آيه فوق چنين استفاده مى‏ شود كه حكم فرزندان بالغ و نابالغ متفاوت است زيرا كودكان نابالغ طبق آيه 58 تنها در سه وقت موظف به اجازه گرفتن هستند (چون زندگى آنها با زندگى پدران و مادران آن قدر آميخته است كه اگر بخواهند در همه حال اجازه بگيرند مشكل خواهد بود و از اين گذشته احساسات جنسى آنها هنوز به طور كامل بيدار نشده است)

 اما نوجوانان بالغ طبق اين آيه كه اذن گرفتن را به طور مطلق براى آنها واجب دانسته موظفند در همه حال به هنگام ورود بر پدر و مادر اذن بگیرند. اين حكم مخصوص به مكانى است كه پدر و مادر در آنجا استراحت مى ‏كنند و گرنه برای وارد شدن به اطاق عمومى (اگر اطاق عمومى داشته باشند) مخصوصاً هنگامى كه ديگران هم در آنجا حاضرند و هيچ گونه مانع و رادعى در كار نيست، اجازه گرفتن لزومى ندارد.
چند نکته دیگر از آیه:

1- والدین باید احکام دینی را به فرزندان بیاموزند. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ»
2- محل خواب والدين بايد جدا و دور از چشم فرزندان باشد، وگرنه نياز به اذن نبود. «لِيَسْتَأْذِنْكُمُ»
3- كودكان بايد پاكدامنى را از محيط خانه بياموزند. «لِيَسْتَأْذِنْكُمُ»
4- تربيت و آموختن آداب اسلامى را قبل از بلوغ كودكان شروع كنيم. «الَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ »




و چند حدیث از پیامبر و امامان بزرگوار درباره تربیت صحیح فرزندان:

از دیدگاه بزرگ مربی اسلام ، علی (ع) هدف از داشتن فرزند و تربیت آن چیست ؟

 
بانگاهی به دیدگاهها و سیره تربیتی علی (ع) آشکار می شود که در نظام تربیت اسلامی هدف نهایی از تربیت فرزند ، رسیدن فرزند به مقام اطاعت وعبودیت الهی است.
 هدف نهایی، تربیت انسانی است که مطیع پروردگار و تسلیم درآستان او باشد.


امیرمومنان علی (ع) درضمن حدیثی پیش از تولد فرزند، هدف نهایی از تربیت را به طور غیر مستقیم بیان نموده مرحوم ابن شهرآشوب به سند خود از آن حضرت نقل می کندکه فرمود :



(( من از خداوند خویش طلب فرزندان زیبا چهره ونیکوقامت ننموده ام ، بلکه از پروردگارم خواسته ام تا فرزندانم مطیع او باشند و از او بترسند تا اینکه وقتی با این صفات به آنها نظر افکنم مایه چشم روشنی من باشند .)) (بحار الانوار، ج 104، ص 98.)



پیامبر اکرم(ص) فرمودند: 
(( اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم))
(( فرزندان خود را گرامی دارید، و آنها را نیکو تربیت کنید.))


حضرت علی(ع) فرمود: (( حقّ الولد علی الوالدان یحسّن اسمه و یحسّن ادبه و یعلّمه القرآن)) (2) حق فرزند بر پدر این است که اسم نیکو برای او انتخاب کند، و نیکو تربیتیش نماید، و قرآن را به او بیاموزد.»

 
حضرت امام سجّاد (ع) نیز در مقام تربیت فرزند و مسئولیّت سنگین الهی آن از پیشگاه خدا استعانت می جوید و عرضه می دارد:

 (( و اعنی علی تربیتهم و تأدیبهم و برّهم))
(( (بارالها!) مرا در تربیت و تأدیب و نیکی فرزندانم یاری نما.)) (صحیفه سجادیه ص 170)



معلوم می شود مسئله به حدّی سنگین است که حضرت سجاد(ع) که امام معصوم است با آن عظمتش طلب استمداد از خداوند می نماید.
منتهی نکته در خور دقت این است که در اسلام برنامه تربیت فرزند از دوران قبل از ازدواج شروع می شود، یعنی از زمان انتخاب همسر هم مرد و هم زن باید برنامه ریزی داشته باشند که پدر و مادر خوب و تربیت صحیح یافته انتخاب نمایند.



منابع استفاده شده در مقاله:

1. قرآن کریم
2. نهج البلاغه
3. کتاب بحار الانوار
4. وبسایت های پاسخگویی به پرسشهای دینی
5. کتاب های تفاسیر

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


برچسب‌ها: قرآن و تربیت فرزندان,
[ شنبه 17 اسفند 1392 ] [ 19:9 ] [ میلاد شهسواری ] [ ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم میلاد شهسواری هستم و از خدمتگذاران کوچک قرآنی که هدفم توسعه فرهنگ قرآنی هستش و انشاالله که مورد رضایت خداوند متعال قرار گرفته باشه. والسلام علیکم
نويسندگان
لينک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کتاب نور و آدرس http://ketabenor.lxb.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.تبادل لینک ما فعال هست از همکاری شما متشکریم.





امکانات وب

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 27
بازدید هفته : 44
بازدید ماه : 41
بازدید کل : 70961
تعداد مطالب : 64
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1